مغرور پارت سیزده

#رزی
اون دخترهاومد دست جیمین رو گرفت و برد
جیم اومد دست منو کشید بعد هولم داد تو یه ماشین
یه مرده دستو پامو بست
رسیدیم به یه دره
دیدم جیمینم دست و پاش رو بستن
پایین دره اتیش بود
منو مخواستم هل بدن
ترسیده بودم
جیمنی همش میگفت رزی رو ول کنید
جیم میخواست منو پرتاب کنه کنه که
مرض داشتم جای حساس قطع کردم😂
دیدگاه ها (۲۵)

مغرور پارت چهارده

مغرور پارت پانزده

درباره مغرور

مغرور پارت دوازده

پارت ۶تق تق تق(مثلا صدای دره)نامی. کیه(سرد)منم بابا میشم بیا...

قلدر مدرسه ( پارت ۶ )

♡My goddess⁦♡part ۲۲بارون لعنتی هم هعی داشت شدید تر میشد اما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط